Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


اس ام اس طنز

نکته

سلوم عجيجم خوبي جند وقت اينجا سرنزدم خوب اخه دركير دانشكاه بودم خوشحالم كه هنوزم با برجاي

بووووووووووووووووووووووووووووووووس

+نوشته شده در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت20:6توسط دیانا | |

.

هیچ دقت کردین برف پاک کن ماشین بیشتر وقتا بارونو پاک میکنه ؟
پس چرا بهش میگن برف پاک کن ؟
.

.

.

.

من هیچوقت بحث نمیکنم ؛ من فقط توضیح میدم که حق با منه !

.

.

.

.

تا حالا دقت کردین تو فیلم های ترسناک;
طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه ؟!

.

.

.

.

فندک چیست ؟
وسیله ای است برای روشن کردن سیگار که معمولا خراب نمیشود
بلکه توسط دوستی از دوست دیگر دودره میشود …

 

یکی از دشواریها زمان بچگیم این بوده که نمیدونستم

خوشگل درسته یا خوشکل… (O_o)

.

.

.

.

تمام وسایل و امکانات زندگی ما رو مامانم می ذاره “همون جا”

کلا همه چی و هر چی که می پرسی جوابش همون جاست!  :|

.

.

.

.

داشتم برنامه هاى مهم آینده م رو مرور میکردم !
از شما چه پنهون به جز مسواکى که تا دقایقى دیگه میزنم ، باقیش دور از دسترسه ! :((

.

.

.

.

پانتومیم بازی میکردیم دخترخالم رفت هی ادا اطوار در اورد

بعد سه رب هیشکی نفهمید اخر گفتیم خب چیه؟

گف تیکه کلام مهران مدیری که میگف میشه بسه؟

.

.

.

 

 

داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا ؟؟!

گفتم بیرون !

برگشته میگه: خوب جای دیگه نریا !

.

.

.

.

یه چیز خَعلی باحال :
از سنتون دو تا کم کنید ، حالا اگه عدد به دست اومده رو با دو جمع کنید به سنتون می رسین !

.

.

.

.

اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن

بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟؟

دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن

.

.

.

.

لعنت ﺑﺮ ﻫﺮ چی ﻓﺎﺻﻠﻪ اس ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ . . .
ﭼﺮﺍ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻦ ﺑﺎﺱ ﺍﺯ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺁﺧﻪ ؟! :|
آخه چرا

.

.

.

.

لذتی که توی باز و بسته کردن درِ باتریِ کنترل تلویزیون

موقعِ تماشای تلویزیون هست،

توی تماشای خود تلویزیون نیست !

.

.

.

.

هیچ لذتی بالاتر از این نیست که :
به بچه ۲ ، ۳ ساله بگی مامانتو گرگ خورد  :((

.

.

.

.

به نظر من موبایلی که رو سایلنته :
باید یه کم شعور و معرفت داشته باشه گم نشه ،  والا ! :|

.

.

.

.

یه بار نشد بریم تو صف عابر بانک

کند ذهن ترین آدم خاورمیانه جلوی ما نباشه

.

.

.

.

یکى از سوالات بنیادین بشر در طول اعصار این بوده که نفر قبلی دمپایى های دستشویی رو چجورى از پاش درآورده که موقع پا کردنش هر کدوم یه وره ؟

.

.

.

.

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید

ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند…..!:)))

.

.

.

.

از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد

الان هم بوی قرمه سبزی میاد.

می خوام برم در بزنم بگم ما به جهنم،

خودتون اسهال می شین بدبختا!

.

.

.

.

پشه محترم! اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده مانده ای

مهم اینه که صفحه موبایل من سولاریوم نیست که شبا بیای جلوش

خودت رو برنزه کنی!

.

.

.

.

خرها زیاد هم خر نیستند !
بلکه موجودات وظیفه شناس خجالتی هستند که ” نه ” گفتن را نیاموخته اند . . . !

.

.

.

.

ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺍﺳﺘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﭘﺎﺭﻩ

ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ یا اتوبوس ﻫﺴﺖ ﺩﺭ هیچ عملیات مافوق سری نیست !

.

.

.

.

یادتون باشه ” از اومدن یکی تو زندگیتون ذوق مرگ نشین…

تا وقتی که تنهاتون گذاشت و رفت….دق مرگ نشین……!

.

.

.

.

غصه هیچوقت سراغ من نمیاد ، هیچوقت ؛ در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد ، الانم اینجاست ، سلام کن به عمو !

.

.

.

.

وقتی بارون میاد همه یاد عاشقی میفتن و رمانتیک میشن

نمیدونم چرا من فقط یاد آهنگ بارو بارو باروننننننن میفتم !

.

.

.

.

چایى نیازى به ابراز علاقه نداره ، خودش به عشق در نگاه اول معتقده

.

.

.

.

چشمم دیگر آب نمیخورد

لـامـَصـَب رانـــــی اَم گرفتم نخورد

.

.

.

.

اینایی که زنگ میزنن از خواب بیدارت میکنن بعد میگن عه ببخشید خواب بودی ؟
دانشمندا هنوز در موردشون به نتیجه خاصی نرسیدن

.

.

.

.

از گفت و گوهای رایج من و مامانم

میتوان به گشنمه و کوفت بخوری اشاره کرد

.

.

.

.

+نوشته شده در سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:30توسط دیانا | |

با رفیقم نشسته بودیم تو اتاقش،من تو فازه خودم بودم داشتم باتلفن فک میزدمو حسابی گرمش شده بودم،طرف پشت خط داشت حرف میزد ی لحظه چشم افتاد ب رفیقم دیدم درست20 دقیقه ای میشه با خودشو گوشیشو شارژره گوشیش درگیره،نگو این نابغه(رفیقمو میگم)هرچی شارژرو میکنه توگوشیش،گوشیش شارژ نمیشه،آقا این یه کشتی با شارژرو گوشیش گرفت ک باس بودیدو میدیدید،آخرشم دوم شد!بعدش یهو عصبانی شد شارژرش دیوارو بغل کرد بعدش میدونی چی یادش افتاد؟؟؟تازه فهمید که برقا رفته بوده و شارژره بدبخت تقصیری نداشته!
اصن ی وضی...همچین رفیقای نخبه ای دارم من!دانی که؟
الا وکیلی دلت میاد نظر ندی؟

+نوشته شده در دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت12:38توسط دیانا | |

سلام
خیلی نامردی؛
ما باید از تلویزیون ببینیم رفتی فضا برگشتی؟

+نوشته شده در دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت12:34توسط دیانا | |

مخاطب خاصم بعد ی هفته روز ولینتاین اس داده نوشته:
عشق به شکل پرواز پرنده ست .
بعدمن براش نوشتم عزیزم شاعر دقیقا ذکر نکرده چه پرنده ای.
لاشخور .کرکس یا جغد منظورش بوده شاید.
خوب بش گفتم نه

 

اقا ی راهکار جدید برا عید که کسی اجیل زیا نخوره روی همه ی اجیلا رو اسپری براق کننده بزنید اون وقت به محض خوردنoOمی شن.
خخخخخخخخخخخ

 

یه سوال ذهنمو خعیلی مشغول کرده؟؟؟
به نظرتون اگه این دنیا به کسی پولی بدهکار باشیم اون دنیا خدا چجوری ازمون میگیره - اگه به دلار حساب کنه چه خاکی تو سرمون کنیم...!

یکی هم باس به مامانا بگه مادر عزیزم اینترنت stop نداره که بزنم و بیام ناهار بخورم!
با تچکر

آقا یه راهکار کشفیدم برا کسایی که میخان آجیل بخرن
قراره یه شرکتی پسته و فندق دهن بسته بصورت فراوان پخش کنه :D
شما هم میتونین بعنوان یه راهکار خوب و مفید توی خونه استفاده کنین :))))
حالا
مهموناتون :|:|:|:|:|
شما :)))))))
پسته ها =)))))

 

اینجوری که پیش میره دیگه زیاد نمونده تا از کشورهای پیشزفته جلو بیفتیم!!!!
شیر کاکائویی که زنگ می زنهoO
تبلیغ شیرکاکائو جدیدرو ببینید میفهمید من چی مگم

ریینگ...رینگ.... اقای شیرکاکائو ......پسره میخوره ومیگه.......قطع شد.....اره.....ولی فردا اقای شیرموز زنگ میزنه

 

تو خونه دراز کشیده بودم . یه نفس عمیق کشیدم و گفتم : هی هی ی ی ... بوی بهار میاد ...
پسر داییم (علیرضا . دهه هشتادی ) گفت بهار کیه؟ فقط ارغوان ...
پسر دایی فیلم "زمانه" نگاه کنی داریما !!!!!!!!!

 

مزخرف ترین قسمت خریدن یه گوشی اینه که باید اون شبی که گوشی رو میخری تا صبح بزاریش توی شارژ :|
اصلن مگه خوابت میبره اون شب؟

+نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:,ساعت11:54توسط دیانا | |

اقا دوران راهنمایی یه درس داشتیم به اسم هنر !
توش یه قسمتی بود که با نشاسته و رنگ یه چیزی درست میکردی به اسم ابر و باد!
به ما گفته بودن درست کنید بیارید. من کل خونه رو به گند کشیدم با این نشاسته و رنگ! مامانم فرداش عصبانی پا شد اومد مدرسه دم کلاس به معلم گفت : اقا این " ان و باد " چیه دادی این بچه درست کنه خونه رو به گند کشیده !!! یعنی همه کلاس داشتن هم دیگه رو میجویدن !!! :-))))
مادره عصبانی دمت گرم خوب حال اون معلم رو گرفتی ... عاشقتم :-*

 

248

اینطوری که پیش میره فکر کنم آخر سریال " زمانه " فقط فیلمبردار میمونه!!!!!!!!!تنده : 


278

فیزیک خیلی آسونتر میشد، اگه به جای سیب، خود درخت رو نیوتن افتاده بود. 210

قبلا موقع بچگی که در میزدیم و فرار میکردیم وقتی من در میزدم فرار نمی کردم چند قدم می رفتم عقب وموقعی که دررا باز میکرد از جلوش رد می شدم بعد اون به خودش می گفت الان اونی که در زد باید سر کوچه باشه پس کار این نیست .حال کن از همون بچگی فیزیکم خوب بود به افتخار خودت بزن لایکو  



 
 

141

عاقا چشتون روز بد نبینه.خیر سرم اومدم تو جمع فک وفامیل کلاس بزارم که مثلا رشته م تجربی بوده و اطلاعات علمیم بالاست(کاش لال میشدم وچیزی نمیگفتم)گفتم کی میدونه وزن مغز چقدره؟داداشم گفت 4-5 کیلو میشه(ینی هوش در حد جلبک)مامی اینا گفتن حدود 2 کیلو.منم با یه لبخند توام با غرور گفتم نخیر نادانان 49 گرمه...یهو دیدم همه رفتن رو هوا...اصلا نمیزاشتن از خودم دفاع کنم فقط میخندیدن.منم که بهم برخورده بود گفتم میخواین بریم اینترنت سرچ کنیم(اعتماد به نفسو داشتی؟آخه به جون خودم تو کتاب زیست یه 49 گرم دیده بودم ولی دقیق یادم نیست واسه چی بود!)عاقا سرتونو درد نیارم رفتیم اینترنت دیدیم نوشته بین 1200تا1700گرمه!من تو اون لحظه در حال یافتن افق بودم که فقط محو شم...دیدم جو سنگینه پا شدم رفتم دیدم داداشم دوباره داره هرهر میخنده.میگم دیگه چه مرگته اورانگوتان؟میگه بدبخت شلوارتم برعکس پوشیدی...دیدیم بعلللللللللللله آرم آدیداس پشته...نتیجه اخلاقی:بمیرم هم هیچوقت تو جمع اظهار نظر نمیکنم چون الان یه هفته ست بهم میگن چه طوری 49 گرمی؟!

174

یه چیزی بگم همه با هم گریه کنیم ………….!!!!!!!!!
.
.
.
خونه تکونی نزدیکه!

 

72

وقتی بچه بودم مثل فیلما ب خودم زور میزدمو فشار وارد میکردم تا بدون اینکه دس ب لیوان بزنم بتونم لیوانو از جا تکونش بدم ینی فشاری ک بهم وارد میشد 100 برابر فشار وارده بر میوه فشار بود.ی بارم نزدیک بود از شدت فشاربتر166

تا حالا دقت کردین چـرا به لوک میگن خوش شانس ؟
.
.
.
چون همیـشه فانتزیاش به حقیقت تبدیل میشنو تـو افق محـو میـشه :)))))

 

83

سه هفته پیش بود که داشتم تو هال درس میخوندم .نصف شب همه خواب بودن(یه همچین رفیق درس خونی دارین)ییییهو یه سوکس از نوع بالدارش دیدم:((من تا حالا دستمو به خون هیچ سوسکی آلوده نکرده بودم.نه که بترسما!ترسو خودتی فقط چینچیشم میشه.با تمام شجاعتی که نمیدونم یدفه از کجا اومد سراغم(درسته دیگه؟)عضم کشتنشو داشتم ولی رف پشتTV!دیگه بیخیالش شدم دیگههه!
حالا امروز مامان گل من داش خونه تکونی میکرد....جیق بنفش
مامانم:جلل خالق بیا ببین این سوسکه؟؟؟
من:تو راه رسیدن به مامانم:چییی؟
-اگه سوسکه پ چرا سفیده
وقتی نگاش کردم غم تو دلم جوونه زد(غم هم جوونه میزنه دیگه نههه؟)
خودش بود کاش دنبالش نمیکردم اون روز. فک کنم دچار کمبود مواد معدنی شده بود(هوعععع)فشارشم افتاده بود آخه رنگش پریده بود.خودمو مقصر میدونستم.تو این فکرای پر از پشیمونی بودم که یهو
شششتتترررققققققققق
بابام با دمپایی ترکوندش!
بی احساس:(



 
81

یکی از فانتزیام اینکه تو یه خیابون خلوت وقتی که چند تا پسر دارن به یه دختر خانوم با حجاب اذیت میکنن من سر برسم و همشونو با حرکات تکنیکی بزنم بیفتن زمین. بعد در حالی که من دارم میرم طرف دختره تا ببینم بهش چیزی نشده از پشت یکی از اون پسرا با تیر و کمون منو بزنه . منم بیفتم بغل اون دختره و اون دختره هی با صدای بلند بگه نه تو نباید بمیری منم بگم این تقدیرمونه که این طور بشه. بعد تو افق محو شم. بعد تو اون دنیا همی کسانی رو که برای من لایک زدن از ته ته دل دعا کنn



 
 
 

45

یکی از فانتزیام اینه که یه لشکر 100000 نفری رو با دوستم فرماندهی کنیم و به دشمن حمله کنیم{ با شمشیر } بعد یه نفر جاسوسی ما رو واسه دشمن بکنه. منم ندونم اون کیه . تا اینکه اونو تو جنگ ببینم که یه کلاخود توسرشه طوری که شناخته نمیشه. بعد با هم جنگ کنیم. من با شمشیر بزنم کلاه از سرش دربیاد. بعد ببینم که اون جاسوس همون دوستمه در حالی که شمشیرم رو گلوی دوستمه بیفتم زمین تو چشمام اشک جمع بشه بعد تو افق محو شم
انصافا فانتزی خوبی نبود پس بزن لایکو
 

 

524

به نام خداوندی که طاووس را آفرید تا بوقلمونی مثل تو قیافه نگیره



 
48867
 

516

میخوام مغز اقتصادیمو کار بندازم ب این صورت ک ی پراید بخرم و بعد از ی سال بفروشم و ی بوقاتی یا فراری یا لامبورگینی چیزی بخرم.نظر شما چیه؟؟؟؟؟

دو ب شک موندم این خارجیا مارمولک بازی دربیارن و سرم کلاه بزارن ... .
 

فرستنده : mehdi suba


 
48842
912

تو این زندگی نصف عمرمون به فکر کردن راجع به یکی دیگه گذشت.
نصف دیگشم برای پیدا کردن سر چسب نواری!!!
مخالفی؟قبول نداری آیا؟؟؟



 
 
243

واسه دخترم که دو سالش نشده (دهه نودیه) یه بسته مداد شمعی خریدم و یه ساعت واسش توضیح دادم که مامانی روی دیوار نکشیا فقط دفترت و اونم صد بار گفته باشه باشه..........
پنج دقیقه رفتم ظرف بشورم اومدم دیدم اوه اوه.......
دیوارامون کلا رنگی رنگی شده بود
فقط رنگ من بود که شبیه دیوارای قبلیمون شده بود
یک هفته کامل کارم دیوار پاک کردن بود
خداییش خداییش
بچه حرف گوش کنه دارم من؟؟؟؟؟؟؟؟؟

+نوشته شده در شنبه 28 بهمن 1391برچسب:,ساعت18:49توسط دیانا | |

 

اگر خوشتون اومد بگید تا بازم قرار بدم

نظر شما در مورد بخش های مختلف وبلاگ برای من مهمه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ

واسه باغمون سگ خریدیم بستیم که دزد نیاد
سگو دزدیدن...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بزرگ شدیم آخرشم نفهمیدیم این بچه های مردم کیا بودن که تو همه چیز از ما موفق تر بودن!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ
.
..
ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎ ﻳﮏ ﻓﻮﺕ ﺿﺪ ﻋﻔﻮﻧﻲ ﮐﻨﻪ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیخوام ریا بشه؛ . . . . . . . . . اما من با پراید آموزش رانندگی دیدم

+نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت17:49توسط دیانا | |

 
یه کلاغ تو آسمون تخم میزاره ولی تخمش نمی افته پایین اگه گفتی چرا ؟

.

.

.

.

... .

.

.

.
.
.
.
.
.
.
 
 
 
.
.
.
.
 
.
.
.
.
.
.

.
عوض اینکه مثل ... همینجوری بیای ادامه مطلب یکم فکر کن
خوب شورت پاش بوده...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ون موقع که بچه بودم یه بار به مامانم گفتم : مامان دلم میخواد یه حیوون خونگى داشته باشیم !
گفت : تورو داریم بسه !
من:|

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه که بودیم هر وقت قایم موشک بازی میکردیم قایم که میشدیم..................................جیشمون میگرفت ! :) :|

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

به خدا پارک دوبل اصلا سخت نیست...
فقط کافیه حواستون به
.
.
.
... جدول و
تیر چراغ برق و
ماشین پشتی و
ماشین جلویی و
دسته برف پاک کن و
... روسریتون و
کفش پاشنه بلند و
ناخون مصنوعی و
کلاچ و
ترمز و
گاز و
فرمون و
پسر همسایه که داره بهتــــــــون میخنده باشید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوغ قبول!
شیر کاکائو قبول!
آبمیوه پاکتی قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟
همش همونه! :|

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

امروز صبح رفتم بیرون کار داشتم
ســــــــــــــه ساعت کنار خیابون معطل شدم !
.
.

.
.

.
.
...
.
.

به هر راننده پرایدی میگفتم مستقیم ...
با یه نگاه غرور آمیز سرشون تکون میداد !

آآآخرش هم با خط 11 رفتم :( :(

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

یه خبر بد..........................
.
.
.
.
.
.
.
.
.
... .
.
.
.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﺎﺭُ ﻧﻴﻢِ ﺻﺒﺢ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ

ﻟــﺪﻓـﻦ ﻛﻤﻚ ﻫـﺎﯼ ﻧﻘﺪﻳﺘﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻦ ﻭﺍﺭﻳﺰ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺯﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﻪ ):

ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭژ ﻫﻢ ﻗﺒﻮﻟﻪ

+نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت17:48توسط دیانا | |

 

تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیمُ  

برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم  

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین،گوش دادن به دروغای طرف مقابل چقدر لذت بخشه
دقت کردین؟!! میزان دوستی و محبت بین دو تا پسر از روی فحش هایی که بهم میدن کاملا مشخصه !!
دقت کردین اگه مشت کنین انگشتاتون با هم برابر می شه اما اگه دستتون رو صاف بگیرین انگشتها برابر نمی شن!
دقت کردین درست زمانی‌ که میخوای بخوابی ، کل اثاثیه خونه قلنجشون می‌شکنه که حس کنی‌ کسی‌ تو خونه است
دقت کردین صبح که از خواب پا میشین تا دستشویی نرین هیچ کاری نمیتونین انجام بدین !
تا حالا دقت کردین ما به بانک اعتماد میکنیم پولامونو میذاریم اونجا ولی بانک به ما اعتماد نداره حتی خودکار هاشم زنجیر کرده
دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟
دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته
تا حالا دقت کردین وقتی با تمام احساس به یکی می گین دوسِت دارم, اونم با تمام احساس!! می گه: me 2 !!!
دقت کردین بعضی وقتا شنیدن یه ” بگو ببینم چه مرگته ” از یه رفیق خیلی بیشتر از حرفای کلیشه ای “عزیزم چی شده” بیشتر میچسبه
تا حالا دقت کردین لذتی که در کشیدن چک هست در پاس کردن چک نیست ؟ 


دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه

دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟

تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ 5 ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

دقت کردین بزرگترین دروغ پشت تلفن چیه .......سلام رسوندن بچه ها.....

دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه کـه بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چــه مــــــــرگـته؟؟!!

دقت کردین هر وقت کم میارین یه جا دیگه رو نگا میکنین؟؟

دقت کردین هیچ شامپویی مثل مایع ظرف شویی های تو استخر با موهای آدم سازگاری نداره ؟!!!
تا حالا دقت کردین وقتى سر سفره نشستى به یارو میگى نمک بده اول واسه خودش میریزه بعد میده به تو..!!!

دقت کردین؟ وقتی موبایلت زنگ میخوره همه گوشاشون تیز تیز میشه ; وقتی تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشونو میزنن به کر بودن.

دقت کردین نشده یه بار این جعبه ی دستمال کاغذی رو باز کنیم،بَرگِ اوَلِش درست مثل بچه آدم بیاد بیرون؟!

دقت کردین فقط یک اصفهانی میتواند یک جمله با 20 فعل بسازد:
داشتم می رفتم برم دیدم گرفت نشست گفتم بذار بپرسم بیبینم میاد نیمیاد دیدم میگد نیمیخوام بیام بذار برم بیگیرم بخوابم
دقت کردین میشینی مثل اسب درس میخونی هیچ چی یادت نمیمونه اما تا یه چیزی رو تو برگه ی تقلبت مینویسی همش مو به مو یادت می مونه؟

+نوشته شده در سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,ساعت11:33توسط دیانا | |

هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده

حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !

+نوشته شده در سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:,ساعت11:24توسط دیانا | |

مامانم دیشب میگفت تو رو باید به یکی بدم که نه خواهر نه مادر نه پدرنه داداش داشته باشه خلاصه بی کس وکار باشه

تو با کسی سازگاری نداری  که

منم با تمام مطانت گفتم :قبوله

ولی کی بریم بهزیستی اصلا شما بزرگتری هر کدومشو تو گفتی ندید قبوله حالا کی بریم....

من:)

مامنم :o

+نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت12:42توسط دیانا | |

مامانم امروز با چشمای اشک آلود اومده طرفم و می گه: دخترم تو رو به جوونیت قسم،
تو رو به روح پدربزرگ مرحومت قسم، تو رو به شیر خودم قسم، دیگه قاشق تو این ظرفای تفلونِ من نکن

+نوشته شده در شنبه 14 بهمن 1391برچسب:,ساعت14:26توسط دیانا | |

یکی باید پیدا شود که به مادران سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود، همان دیشب خورده میشد

+نوشته شده در پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:,ساعت19:14توسط دیانا | |

فقط یه ایرانی میتونه چند روز خونه یه بدبختی تلپ کنه و حسابی بریزه و بپاشه،
و یارو رو تا مرز ورشکستگی پیش ببره و وقتی برگشت خونه بگه:
“آخیییییش هیچ جا مثل خونه خود آدم نمیشه

+نوشته شده در پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:,ساعت19:5توسط دیانا | |

آقا ما یه فامیل داریم که میگن وقتی بچه بود، تو ریاضی خنگ بود عجیـــب!
وقتی ابتدایی بود تو یکی از امتحانای ریاضیشون یه سوالی اومده بود که یه مربع کوچیک گذاشته بودن بعد دو طرفش دوتا عدد نوشتن که بچه ها تو مربعه علامت بزرگتر یا کوچیکتر بذارن. این اسکل هم که هیچی نمیفهمید تو مربعه نوشت بلـــه!!
من دیگه چیزی نمیگم، فقط خودتون سطح فک و فامیلو درک کنین دیگه!

+نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت16:20توسط دیانا | |

دوستم به تلفن خونه زنگ زده میگه  خونه ای میگم پ ن پ پشت فرمونم
برگشته میگه ای بی معرفت کی ماشین خریدی و نگفتی
میگم کصافط به تلفن خونه زنگ زدی اونوقت پشت فرمون چیکار میکنم
رفیق ما داریم!؟

+نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت16:15توسط دیانا | |

مادربزرگم دیروز ازم خواست شماره دایم براش بگیرم بعد ازجند دقیقیه مادربزرگم: الو الو مادر خوبی ؟نمیشنوم جی میگی صداشو کم کن! مادر نمی شنوم جی میگی ؟گوشام سنگینه صدای نوار کم کن !

منم رفتم ببینم جریان چیه دیدم مامان بزرگم داره با اهنگ پشوازه حرف میزنه!!!!!!!!

عجب بابا

+نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت10:5توسط دیانا | |

تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون ، به بابام گفتم بابا یه دونه از اینا بگیر !
بابام گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره ؟
ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو !!!
یعنی خدا وکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم

+نوشته شده در جمعه 22 دی 1391برچسب:,ساعت11:4توسط دیانا | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد